فکر کردن، حرف زدن، حتی پرسیدن دلیل بعضی چیز ها، مثل هم زدن لجن می مونه!
انتظار دارید از چیزی ک ماهیتش لجن و کثیفیه، چه چیز جدید یا خوب یا اصلا قانع کننده و ب درد بخوری در بیاد؟
با ی کپه خاک روشو بپوشانید، دیگه بوی منزجر کننده اش نیاد، البته از آون جا هم فاصله بگیرید، خیلی هم فاصله بگیرید، استنشاق همچین هوایی و حضور در چنین محیطی
اصلا برای سلامتی خوب نیست :)
کتاب من اورا دوست داشتم نوشته اناگاوالدا
من این کتاب وسط هفته ی شلوغ خوندم، قلم خیلی روان و ساده ای داره، جمله ای نیس ک مجبور باشید بر گردید و دوباره بخونید... ولی داستان کتاب : آدرین همسرش کلوءعه رو با دو تا دختر کوچیکش ترک میکنه تا با معشوقه اش ک زن جوان تری هست زندگی شو ادامه بده، و پدر آدرین کلوعه و نوه هاش رو میبره ب خانه قدیمی شون، ک تو یک باغ واقع هست تا حال و هواشون عوض شه و همچنین با کلوءعه صحبت کنه، و داستان زندگی خودش رو تعریف می کنه ک چطور در میان سالی عاشق زن جوان مترجمی شده و ملاقات هاش با آون خانوم یعنی ماتیلدا رو تعریف می کنه،
و از این میگه ک برای حف