نوشته های من
عمری است که لبخند مردم به یغما رفته است
نمیدانم در کدام دادگه ظلم به غم محکوم شده اند
یا زیر دست کِه اینچنین تعذیب شده اند که حتی نای مویه ندارند
عمری است که آواز شادی این شهر تاسیده است
گویی سرنوشت ما نیز با اشک ماسیده است
آه که لبخندی به یغما رفته است
گوش کن
اینجا سکوتی ممتد است.....
ف. ب
98.5.25
تاریخ : شنبه 98/5/26 | 10:56 صبح | نویسنده : فاطمه |
نظر
درباره وب
لینک دوستان
لینک های مفید
برچسبها وب
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
طراح قالب
امکانات وب