پيام
+
بازنويسي دختر مومشکي :
يه کافه دنج پيدا کرده بودم..
يه ميز و صندلي تک نفره تو کنج کافه شده بود جاي هميشگيم...
هر روز با کتاب شاملو و يه دفترچه ميرفتم اونجا
و ي قهوه ترک سفارش ميدادم..
راستش هميشه حسودي ايدا رو ميکردم...
اينکه يکي مثل شاملو داشت...
کاش ميشد يکي هم براي من ميخوند
پر پرواز ندارم...
اما
دلي دارم و حسرت دٌرناها
.
.
يه کافه دنج پيدا کرده بودم..
يه ميز و صندلي تک نفره تو کنج کافه شده بود جاي هميشگيم...
هر روز با کتاب شاملو و يه دفترچه ميرفتم اونجا
و ي قهوه ترک سفارش ميدادم..
راستش هميشه حسودي ايدا رو ميکردم...
اينکه يکي مثل شاملو داشت...
کاش ميشد يکي هم براي من ميخوند
پر پرواز ندارم...
اما
دلي دارم و حسرت دٌرناها
.
.
*خاطره*
98/9/27
خانم مهندس
عشق چيز عجيبيه!
و حسرت عشق از اون عجيب تر از يه جايي به بعد دلت ضعف ميره که يکي عاشقت باشه و تو بشي مث معشوقه تو قصه ها!
بعضي وقت ها عشق ديوانگي هم داره!
هر شب يه پسر قد بلند مي آومد و سفارش رو ميگرفت
چشم هاي قهوه اي روشن با موهاي مشکي خوش حالت
همون دفعه اول تو چشماش غرق شدم...
اما فقط گفتم :يه قهوه ترک لطفا.
و بعد سرمو انداختم پايين..
ميگم که عشق ديوانگي هم داره!
شروع کردم به نوشتن...
خانم مهندس
يه داستان که من شدم ايدا و پسر تو ي کافه شاملو!
فقط اونجا بود که ميتونستم بنويسم و حالم خوب شه!
انقد از عشق نوشتم که اخرش واقعا گرفتار شدم!
از يه روزي به بعد پسر تو کافه شعر هاي شاملو رو ميزد رو ديوار!
عشقش بيشتر تو قلبم ريشه زد!
به اينکه شايد اون هم....
يک شب که ديگه مطمئن بودم عاشقش شدم صفحه دوم دفتر که خالي گذاشته بودم رو باز کردم و نوشتم :عاشق پسر تو کافه شدم....
خانم مهندس
کافه شدم....
با اينکه تنها صحبت من باهاش اين بود که همون هميشگي!
فکر اينکه شايد من هم ايدا ي کسي باشم!عجيب دوست داشتني بود...
همون شب تلفنم زنگ زد. بهترين دوستم تصادف کرده بود!
و بايد زودتر ميرفتم..
انقد با عجله که وسايلام جا موند!
ولي هيچ وقت برنگشتم!!!!
خانم مهندس
راستش ترسيدم!
ترسيدم از ديوانگي عشق!
ترسيدم از رسوايي عشق!
آون هم بعد از جا گذاشتن دفتر داستانم توي کافه!
ميدوني با همه حال خوبم جا زدم
عشقم ناقص موند مث حس نقطه چين آخر جمله ها
و حسرت شد تمام سهم من!!!
خانم مهندس
يکم طولانيه و يکم عجله اي شرمنده
خانم مهندس
اصل داستان http://advanced.parsiblog.com/Posts/482/
اسپايکا
@جوجه مهندس اوم.. يکم عجله تو نوشته مشخصه.. ولي خوب بود.. آفرين
اسپايکا
اگه بيشتر روياپردازي ميکردين براي خودتون خيلي قشنگترم ميشد.. اين خيلي شبيه اصل داستانه
خانم مهندس
@اسپايکا خواستم تو اصل ماجرا باشم. داستان عشق از هر دو طرف يه جور بيان ميشه ديگه .... خيلي عجله اي بود ... ممنون
اسپايکا
@جوجه مهندس خوب بود ولي دوست داشتم
خانم مهندس
@اسپايکا مچکرم
خانم مهندس
@حرف و حديث مممون
* راوندي *
اينهم از او متن هاي تصويري بود و بايد اعتراف کنم کمتر به اين زيبايي و اين صورت واقعي خونده بودم.
خانم مهندس
@مبارز.. مرسي عزيززززم
خانم مهندس
@ راوندي عه.... خيلي ممنونم از لطف تون
خانم مهندس
@ #تبريزي گوزل باخيشيز دان چوخ ممنونم.
||عليرضا خان||
عالي آفرين 20
خانم مهندس
@|عليرضا خان| ممنونم
خانم مهندس
@دهکده موسيقي ممنونم پريسا ي گلم... فقط خنده چرا
انديشه نگار
بسيار زيبا..يه هيجاني توش بود ...
خانم مهندس
@انديشه نگار ممنونم از نگاه زيبا تون
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید