پيام
+
سلام شب همگي به خير.....
مهر نزديکه اگه مايل بوديد از خاطرات دوران مدرسه و دانشگاهتون تعريف کنيد استفاده کنيم خاطراتتون هم زنده ميشه حس خيلي خوبي داره..... لطفا همکاري کنيد..مرسي:)
.: ام فاطمه :.
97/7/2
خانم مهندس
مخصوصا روز اول....من روز اولي که رفتم مدرسه به قدري ذوق زده و خوشحال بودم که خدا ميدونه....
اسپايکا
خاطرات قشنگي ندارم.. همش ترس و نخواستن.. هر روزش :)
خانم مهندس
{a h=advanced}اسپايکا{/a} :)
هما بانو
:)
* راوندي *
تو پيش دبستاني ما تعدادي صندلي کوچولو با نيمکت بود صندلي کوچولوها براي بچه هاي خانواده هاي پولدار بود که هميشه تحت نوازش مربيان بودند من بقدري از اين تبعيض ناراحت بودم که با زور منو به اونجا ميبردن هيچکس هم نپرسيد علت مخالفتم با اونجا چي بود
° گيسو•
دبستان عالييي=) .ولي ازاون به بعد اذاب:( فقط هم واس کنکور
خانم مهندس
{a h=ravandi} راوندي {/a} اووو:-o
خانم مهندس
{a h=aaaMissingsss}° گيســو•{/a} کنکور هم ميگذره بي خيال
عشقستان اسماعيل
من مهر 57 کلاس اول بودم. شلوغ که شد بابام نذاشت برم مدرسه. مهر 58 رفتم کلاس اول... هر روز برگشتن از مدرسه کارمون شعار دادن و کري خواندن واسه شاه رفته بود :)
عشقستان اسماعيل
و البته هر روز شاهد خون هايي بوديم که هنوز روي ديوارهاي شهر بود......
عشقستان اسماعيل
مهر 65 اولين سالي بود که مشهد بوديم. مدرسه مان ديگر 1000 متري و پر از درخت نبود و... من چه قدر براي درخت نداشتن مدرسه گريه کردم
عشقستان اسماعيل
مهر 75 دانشجو بودم .... چه ذوقي داشت وايييييييي...
عشقستان اسماعيل
مهر 82 بازم دانشجو بودم در مقطع ارشد و براي اولين بار دور از خانواده و پر از تجربه هاي تازه ترس و دلهره و .....تنهاييييي
غرور زخمي من
من هنوزم که هنوزه واسه روز اول مدرسه ذوق ميکنم
خانم مهندس
{a h=smaeil59}عشقستان اسماعيل{/a} چه دوراني رو گذرونديد...
خانم مهندس
{a h=saha1382}غرور زخمي من{/a} افرين
رايحه ي انتظار
خاطره که زياد دارم از بازيگوشيام تو مدرسه با دوستام از امتحاناي خونده و نخوندمون از قهر و آشتيامون ترس از مدير و معاون :D شرکت تو مسابقات مختلف و کسب مقام و... خاطرات شيرين و تلخ خاطراتي که شيرينيشون از شيريني هر شيرينييي خوشمزه تر بود و خاطراتي که تلخيشون از تلخي هر قهوه اي تلخ تر بود......
رايحه ي انتظار
به ياد موندني ترين سالهاا خيلي دلم براي سال هاي قبلم تنگ ميشه براي همين سعي ميکنم سالهاي بعدي مدرسمو بهتر از سالهاي قبل بسازم و پر خاطره تر از قبل :)
2-امام زمان
کلاس اول که بودم فقط بخاطر دوري از مامانم گريه ميکردم:'(
خانم مهندس
{a h=rayeheentezar96}رايحه ي انتظار.مطهره{/a} بهترين استفاده رو بکنيد افرين ....:D
خانم مهندس
{a h=Imamezaman}2امام زمان{/a} اخي....من اصلا گريه نکردم ....حتي بر نگشتم مامانم رو نگاه کنم ...واسه همين مامانم ناراحت شده بود خخخ:D
خانم مهندس
{a h=mobarez10}مبارز..{/a} الهي ....خجالتي کي بودي؟!:D
.: ام فاطمه :.
من مدرسه رو با اضطراب شروع کردم :( خيلي جدا شدن از مادرم برام سخت بود.. براي همين بچههايي که اول مهر گريه ميکننو درک ميکنم.. فاطمه بانو هم بهسختي به مدريه عادت کرد.. من باهاش ميرفتم مدرسه :) خاطرهشو پيدا ميکنم ميذارم اينجا
خانم مهندس
{a h=emozionante}.: فاطمه بانو :.{/a} حتما خاطره ايشون رو بزاريد اينجا لذت ببريم......
خانم مهندس
امروز اولين روز دانشگاه من بود....نزديک ظهر تازه رفتم کارتم و برنامه کلاس هارو گرفتم کلي سوال از سال بالايي ها کردم ...دوتا هم کلاس داشتم که پيچوندم اومدم خونه....روز. اول چه کلاسي!!!!:-D...خدايي سال بالايي ها خيلي خوب بودن هيچکدوم مسخره نکردن يا سر کار نذاشتن... دستشون درد نکنه بچه هاي دانشگاه اروميه
انديشه نگار
{a h=Neveshthehayeman}Neveshthe{/a} به سلامتي ...موفق باشيد=)@};-
خانم مهندس
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} مرسي:D@};-
2-امام زمان
{a h=Neveshthehayeman}Neveshthe{/a} آخي عزيزم من مامانم معلمه و اون روز وقتي من سرکلاس رفتم پنهوني خودش رفت مدرسه خودش .حتي من مهد کودکم نمي رفتم و مامانم مجبور ميشد منو همراه خودش به مدرسه ببره .
خانم مهندس
{a h=mobarez10}مبارز..{/a} مرسي:D@};-
خانم مهندس
{a h=Imamezaman}2امام زمان{/a} :)
.: ام فاطمه :.
اول اينو بخونين :) : http://emozionante.parsiblog.com/Posts/181/
.: ام فاطمه :.
بعد اينو: http://emozionante.parsiblog.com/Posts/182/
.: ام فاطمه :.
http://emozionante.parsiblog.com/Posts/183
رايحه ي انتظار
{a h=emozionante}.: فاطمه بانو :.{/a} وااااايييي الهيييي خيلي خوب بووود خدا حفظش کنه براتون :) @};-
.: ام فاطمه :.
{a h=rayeheentezar96}رايحه ي انتظار.مطهره{/a} قربونت عزيزم ممنونم (قلب)
رايحه ي انتظار
{a h=emozionante}.: فاطمه بانو :.{/a} فداي شما=) @};-
خانم مهندس
{a h=emozionante}.: فاطمه بانو :.{/a} چه جالب نوشته بوديد از زبون خود فاطمه بانو ....خيلي قشنگ بود ...انشالله هميشه موفق باشن..:D
.: ام فاطمه :.
{a h=rayeheentezar96}رايحه ي انتظار.مطهره{/a} :) @};-
.: ام فاطمه :.
{a h=Neveshthehayeman}Neveshthe{/a} ممنونم :) همچنين @};-