سلام
امروز تقریبا آگه درست یادم باشه 5 روز از علائم بیماریم میگذره...
تا الان هر کی که میشناخت منو یه بار پرسیده ک تو خوب شده بودی چی شد باز؟
داداش گلم، خیلی انسان مسولیت پذیر و مراقب و موجهی هست و بسی خانواده دوست. انقد با دوستاش رف آومد رعایت نکرد مریض شد :/
و اینجور ک علائم میگه و دکتر تایید کرد، کرونا گرفت...
و انتقال داد به همه اعضا خانواده...
اینکه بخوام بگم چقد حالم بد بوده این چن روز، چیز جالبی از آب در نمیاد... همین قد بگم ک در حد رفتن تا آشپز خونه و آب خوردن حال ندارم... و همه چی انقد بی مزه اس که ترجیح میدم نخورم... چشایی بویایی صفر :)
کاش حداقل لامسه رو ام از دست میدادم دیگه احساس درد رو نمی فهمیدم...
جوری ک خانوداه تماشا م میکنن هم جالبه، چون میدونن نسبت ب اونا بدنم ضعیف تره و شدت بگیره بیماری داغون میشم کلا یه جور نگرانی نگاه میکنن بهم :)
خیلی جالبه که این مریضی همه رو ازت دور میکنه... ولی هنوز م دوستایی دارم ک نگرانن، زنگ میزنن حالم رو می پرسن و حداقل تعارف اینکه کاری از ما ساخته اس بگو رو میزنن... آدم دلش گرم میشه..
و هستن کسایی ک زیاد حرف مرام و معرفت میزدن و اصلا از اینکه چن روز هیچ جا ازم خبری نیست رو متوجه نشدن و احتملا هم خبر دارنمیشن